نکات مهم فصل یک
با توجه به اینکه بسیاری از افراد می دانند چه کارهایی برای آینده و موفقیت آنها مفید است ( مانند کتاب خواندن ، ورزش کردن، تغذیه سالم و…) ولی آن ها را انجام نمی دهند و از طرفی دیگر با اینکه می دانند چه کارهایی برای آنها مضر است (مانند سیگار کشیدن، تغذیه ناسالم، چرخیدن در شبکه های اجتماعی و…) ولی باز آن کارها را انجام می دهند.
1- در پاسخ به این سوال باید بگوییم بیشتر افراد نگاه غلطی به موضوع پیشرفت و رشد شخصی دارند و فکر می کنند رسیدن به موفقیت و یا حتی شکست خوردن، در یک لحظه و به طور ناگهانی اتفاق می افتد در حالیکه واقعیت این است موفقیت و شکست محصول کارهایی است که افراد هر روز آگاهانه یا نا آگاهانه انجام می دهند.
پس دلیل اول باورهای غلطی است که افراد نسبت به موضوع موفقیت دارند که اگر بخواهم خلاصه بگویم این است:
الف) بیشتر افراد فکر می کننند موفقیت های بزرگ حاصل کارهای بزرگ ناگهانی است.
ب) و در عین حال کارها و قدم های کوچک تغییری در زندگی ایجاد نمیکند.
2- اما واقعیت این است کارها و قدم های کوچک در طولانی مدت، اگر به طور مرتب تکرار شوند، می توانند نتایج حیرت انگیزی ایجاد کنند.
مثلا فرض کنید شما فقط روزی 10 صفحه کتاب در حوزه ی تخصصی تان بخوانید، در پایان سال شما چیزی بیش از 3600 صفحه کتاب در حوزه تخصصی خود خوانده اید، این یعنی بدون آنکه خودتان متوجه شوید و یا فشاری به شما بیاید در حوزه ی کاری خود به فردی عمیق تبدیل شده اید.
و یا در یک مثالی دیگر اگر شما فقط روزی 5 نخ سیگار بکشید، در پایان سال چیزی بیش از 1800 نخ سیگار کشیده اید و این یعنی حجم بسیار زیادی از دود و نیکوتین که وارد ریه و بدن شما شده است که اگر برای چند سال این کار را ادامه دهید حتما آسیب جدی به سلامتی شما وارد می شود.
3- تا اینجا متوجه شدیم قدم ها و کارهای کوچکی که افراد هر روز انجام می دهند، بسیار مهم اند و در زندگی آن ها تاثیر بسیاری دارد.
4- حالا به این قسمت از سوال پاسخ می دهیم که چرا افراد در عادت های بد اینقدر مصمم هستند و هر روز آنها را انجام می دهند در حالیکه عادت های مثبت را خیلی زود ترک می کنند.
در جواب باید گفت دلیلش این است چون کارهای کوچکی که افراد انجام می دهند در لحظه نتایجی را به آنها نشان نمی دهد معمولا توسط افراد نادیده گرفته می شوند. در مثال سیگار چون در لحظه تاثیر منفی بر روی بدنشان نمی گذارد و در عوض، استرسشان را نیز کاهش می دهد با اینکه می دانند مضر است اما به کشیدن آن ادامه می دهند یا در مثال کتاب با اینکه افراد می دانند خواندن روزی 10 صفحه کتاب برایشان مفید است اما چون تغییری خاصی در کوتاه مدت در میزان دانش خود حس نمی کنند بعد از یکی دو هفته آن را ترک می کنند. و یا مثلا با یک ماه ورزش کردن چون تغییری در اندازه ی بازویشان به وجود نمی آید. دیگر ورزش نمی کنند.
5- پس باید گفت موفقیت محصول عادت های روزانه ی ماست. نه تحولاتی که به یکباره در زندگی اتفاق می افتد.
6- خب حالا برای حل مشکل نا امید نشدن از تغییرات در کوتاه مدت، چه باید کرد؟
باید همیشه به جای نگاه کردن به نتایج یا موقعیتی که در آن هستید دائما از خود بپرسید که کارها و عادت هایی که الان انجام می دهم آیا مرا به هدفم نزدیک می کند یا خیر.
مثلا اگر الان وضعیت مالی خوبی ندارید اما کارهایی که انجام می دهید باعث می شود پولتان ذخیره شود در مسیر درستی قرار گرفته اید. حتی اگر الان به ظاهر وضع مالی خوبی نداشته باشید.
و برعکس اگر الان أوضاع مالی خوبی دارید ولی هزینه هایتان بیشتر از درآمدتان است باید بدانید که بعد از مدتی حتما ورشکسته خواهید شد. با اینکه الان به ظاهر مشکل مالی ندارید.
7- بنابراین به شکل دیگری می توان گفت نتایج ما در زندگی، یک معیار متأخر از عادت های ماست.
مثلا وزن ما یک معیار متأخر از عادت های غذا خوردنمان تا به امروز است و یا میزان دانش ما یک معیار متأخر از عادت های یادگیری ماست.
8- حالا متوجه می شویم که چرا گذشت زمان، تفاوت بین موفقیت و شکست را مشخص می کند و هر چیزی را که به خوردش می دهید چند برابر می کند.
9- همیشه قدرتمندترین و قوی ترین نتایج دیر به دست می آید.
10- شکایت از اینکه برخلاف تلاش سختی که می کنید هنوز به موفقیت نرسیده اید، مانند شکایت از این است که چرا وقتی دما را از بیست و پنج درجه به سی و یک رسانده ایم یخ آب نشده است. کارتان هدر نرفته بلکه ذخیره شده است و تمام اتفاقات، در دمای سی و دو درجه می افتد.
11- برای ماندگار شدن عادت های خوب به جای تمرکز بر روی نتایج یا هدف ها بر روی سیستم ها یا کاری که انجام می دهید تمرکز کنید.
مثلا برای رفتن به بندرعباس به جای اینکه هر نیم ساعت چک کنید که آیا به بندرعباس رسیده اید یا نه کافی است بر روی مسیری که می روید تمرکز کنید اگر مسیر شما درست باشد حالا با هر سرعتی که بروید مطمئنا به مقصد خواهید رسید
12- با مواردی که تا اینجا مطرح شد می شود گفت اهداف آن نتایجی است که می خواهید به آنها برسید و سیستم ها فرایندهایی هستند که منجر به آن نتایج می شوند.
13- هدف ها برای تعیین مسیر خوب هستند ولی سیستم ها برای پیشرفت کردن بهتر هستند.
14- چرا تمرکز بر روی اهداف مضر است؟
الف) چون همه برنده ها و بازنده ها هدف مشترکی دارند، تفاوت آن ها در کاریست که انجام می دهند.
همه ورزشکارانی که در المپیک شرکت می کنند می خواهند مدال طلا بگیرند. تفاوت آنها در تمرینات مستمری است که انجام می دهند.
ب) رسیدن به هدف یک تغییر لحظه ای نیست
پ) اهداف، احساس شادی و رضایت را در انسان به عقب می اندازد. چون باعث می شود تا وقتی به هدف نرسیم إحساس شادی و رضایت نکنیم. در حالیکه اگر بر روی کاری که انجام می دهیم تمرکز کنیم همین که بدانیم در مسیر موفقیت هستیم احساس خوبی پیدا می کنیم.
ت) اهداف با پیشرفت بلند مدت مغایرت دارند. یعنی اگر بر روی هدف تمرکز کرده باشید بعد از رسیدن به هدف مورد نظر، بی انگیزه می شوید و دوباره به فرایند قبلی برمی گردید.
مثال ) اگر هدف شما کاهش وزن باشد و شما به جای تمرکز بر روی رژیم غذایی سالم، فقط بر روی رسیدن به وزن ایده ال تمرکز کنید بعد از رسیدن به وزن ایده ال، به احتمال زیاد شما دوباره به رژیم غذایی قبلی خود بر می گردید که باعث شده بود اضافه وزن پیدا کنید.
15- در آخر باید بگوییم که شما تا سطح اهدافتان رشد نمی کنید بلکه تا سطح سیستم تان ( کاری که انجام می دهید ) رشد می کنید.
نکته: برای اینکه بتوانید به درستی عادت ها را بشناسید و از آن ها در رسیدن به موفقیت استفاده کنید لازم است سلسله مقالات کتاب عادت های اتمی را بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد 🙂