عادتنکات مهم فصل دهم 

1- برای هر رفتار یک انگیزه ی سطحی وجود دارد و یک انگیزه ی نهفته عمیق.

به عنوان مثال مغز شما با میل به سیگار کشیدن یا چک کردن اینستاگرام یا بازی کردن با بازی های کامپیوتری شکل نگرفته است. بلکه در یک سطح عمیق تر، شما می خواهید عدم قطعیت را کاهش دهید و اضطراب را تسکین دهید، ویا مقبولیت و اعتبارتان را افزایش دهید.

2- عادت های فعلی شما لزوما بهترین راه برای حل مشکلی که با آن روبه رو هستید، نیستند. آن ها فقط روش هایی هستند که شما یاد گرفته اید از آن ها استفاده کنید.

3- وقتی بین یک راه حل با مشکلی که باید آن را حل کنید ارتباط برقرار می کنید، دفعات بعد هم به سراغ آن می روید.

4- پس زمانی که یک عادت به طور موفقیت آمیز به یک انگیزه یا میل رسیدگی کند. میل به انجام دوباره ی آن بوجود می آید.

مثلا با گذشت زمان مغز شما یاد می گیرد پیش بینی کند، که چک کردن شبکه های اجتماعی میتواند به شما کمک کند. یعنی مثلا با چک کردن اینستاگرام حس می کنید که بیشتر دوست داشته می شوید.

5- اگر یاد بگیرید که عادت های سخت را با تجربه های مثبت ادغام کنید می توانید آن ها را جذاب کنید.

6- گاهی اوقات برای جذاب شدن عادت ها، می توانید نوع نگاهتان به موضوع را عوض کنید.

فرض کنید یک لیستی  از کارهای روزانه وجود دارد که باید انجام دهید. مانند سرکار رفتن و غذا درست کردن

یک طرز فکر این است که در ذهن خود بگویید مجبورم برای سرکار رفتن صبح ها زودتر بیدار شوم یا مجبورم برای خانواده ام شام درست کنم.

ولی طرز فکر دیگر می تواند این باشد که فرصتش را دارم که برای سرکار رفتن صبح ها زودتر بیدار شوم یا فرصتش را دارم برای خانواده ام شام درست کنم.

7- نکته ی کلیدی این است هر دو طرز فکر درست و واقعیت است یعنی هم باید آن را انجام بدهم و هم فرصتش را دارم. اما با تغییر نگاه، موضوع هم تغییر می کند، در نتیجه حس تان نیز تغییر می کند، یعنی به جای رفع مسئولیت آن را یک فرصت می بینید.

0 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟
خیالتان راحت باشد 🙂

دیدگاهتان را بنویسید